میگذره

ساخت وبلاگ
واقعا دوست داشتم الان که توی نابودترین اوضاع روحی 

هستم یکی بود دستم رو میگرفت تا از جام بلند بشم . 

الان با خودم قهر کردم ... با همه قهر کردم ... دوست ندارم 

جایی برم با کسی حرف بزنم ... اینجور وقتاس که آدم میفهمه

هیچ وقت هیچ صمیمیتی با کسی نداشته ‌‌‌. فقط توهم صمیمیت 

و دوستی داریم ... عمیقا دلم میخواد میتونستم تمام آدم هایی

که تا الان باهاشون آشنا شدم رو از توی قلب و ذهنم به دورترین

جای ممکن پرت کنم و دیگه هم به سمت شون برنگردم ... 

ولی واقعیت اینه که من یکی از ابله ترین هاییم که میشناسم :)

همیشه همه وقت حاضر برای برگشتن و بخشیدن و مراقب بودن

و دوست داشتن ! 

کاش پریود بودم و این حال بدم رو به این هورمون های لعنتی

نسبت میدادم..ولی حقیقتا بدم .. خیلی بد و نامیزون....

نمی دونم چرا اینا رو میگم اصلا .... حرف های بیخود و بیفایده!

من احساس گناه میکنم ... احساس میکنم بی عاطفه و بی محبتم.

بد اخلاقم هستم ،باشه ! ولی اینا درونی نیست ، دارم راست 

میگم ... نمی تونم دیگه چرت و پرت بنویسم چون چشمام اشکی

شده.‌. 

من فقط میدونم میگذره ..خوبه که میگذره !

...این یادداشت ها را برای تو می نویسم...
ما را در سایت ...این یادداشت ها را برای تو می نویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ioriental-ladye بازدید : 120 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 15:36