فقط ببینید هفته ای که اینجوری شروع بشه رو من چجوری باید سر کنم آخه؟!
*
فکر کنم یک سال و نیم شده حدودا...اما هنوز هیچ کس مثل "خ" نشده و نیست..به شدت
دلتنگشم..دلتنگی حس بدیه...وقتی هم حالت بده،دلتنگ تر از همیشه ای!
من نمی دونم اون چجوری همیشه انقدر خوشحال و پر انرژی بود..اونم به عنوان یه
آدم دغدغه مند..البته یه وقتایی هم غیر قابل تحمل بود! من که عاشقشم دارم اینو
میگم،ببینید دیگه بقیه چجوری تحملش میکردن :))
ولی با بقیه فرق داشت..یه حال خوبی داشت...بلد بود چجوری زندگی کنه..یجورایی
منو دلگرم میکرد که هنوز یه آدم خوب تو دنیا وجود داره...
*
عذاب جدید: کارگاه !
میخواید یه آدم رو عذابش بدید کاری رو بهش بدید که با روحیاتش سازگار نیست!
مثلا به یکی مثل من تراشکاری و عاج زنی بدید...کار با دستگاه کثیف روغنی بدید
من خیلی دوست دارم! خیلی کیف میکنم ^.^
*
خدایا یه صبری بهم بده سکته نکنم...
یا خودت کار من یکی رو علی الحساب یک سره کن!
...این یادداشت ها را برای تو می نویسم...برچسب : نویسنده : ioriental-ladye بازدید : 129