مامان میگه این ماشینِ میدونه دوستش نداری ، هی اذیتت میکنه :))
البته اون تعمیرکار آشنای پدر هم همین رو گفت ،گفت: خانوم فلانی چرا
این ماشین انقدر شما رو اذیت میکنه ؟
البته این بار تقصیر اون نبود ، دزد عزیز لطف کرد باتری ماشین رو دزدید و
حتما میتونید حدس بزنید وقتی بعد از 13 ساعتی که از خونه بیرونی و
خسته و له تو ذهنت نقشه میکشی که زود برم خونه و وضعیت رو اینجوری
می بینی، قیافه آدم چه شکلی میشه.
کلی معطل شدم تا پلیس بیاد، بعد اون آقا اومد و برام باتری آورد تا خودم
رو به باتری سازی برسونم . بعد رفتم باتری سازی گفتم باتری نو بندازه .
الان خونه ام و از خستگی در حال مردن :))
...این یادداشت ها را برای تو می نویسم...برچسب : نویسنده : ioriental-ladye بازدید : 122