لیا

ساخت وبلاگ

اصلا حرف که میزنه کلافه میشم . 

قبل از اینکه راه بیوفتم میپرسه کجام و برنامه ی امروزم چیه ؟ 

میگه مراقب خودم باشم . میپرسه چه ساعتی برمیگردی ؟ بیام دنبالت؟

میگم که خودم ماشین دارم ... باز میپرسه دیر میرسی ؟ باید زود بری خونه؟

میگم نه ، باید برم خرید. میگه منم بیام؟  

کلافه میشم ، میتوپم بهش . مودبه ، خوش برخورده ، مهربون و منطقیه ‌.ولی

حرف که میزنه حالت تهوع میگیرم . 

اصلا همین که میدونم از من خوشش میاد نفرت انگیزه برام . 

مثل لیایِ رهش از خودم میپرسم :زنم من ؟ 

واقعا زنم ؟ اصلا زنونگی ای مونده تو من ؟ یا فقط صبح به صبح آرایش

میکنم و عطر ایفوریای دوست نداشتنیم میزنم و وانمود که هنوز زنم .

واقعا زنم ؟ یا باز یه ربات با بدن زنونه ؟ 

+ در مورد لیایِ رهش تو چنل گذاشتم . 

...این یادداشت ها را برای تو می نویسم...
ما را در سایت ...این یادداشت ها را برای تو می نویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ioriental-ladye بازدید : 131 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:49