انگار که دوباره همون دختر دبستانی شده بودم.حس نزدیکی و صمیمیت!
غریبه نبودیم..انگار نه انگار که این همه سال از هم دور بودیم...
بالاخره بعد از یک سال که برنامه ها جور نمی شد.خوشحالم و حس تلخی هم
دارم.کلا از دور بودن ها دلم میگیره...می ترسم از دست شون بدم..
مثل یک نوع فوبیا! ترس از تنها موندن و تنها شدن ! این ترس همیشه همراهمه.
می ترسم یه روزی بیاد که با هیچ کس احساس صمیمیت و آشنایی نکنم..
ترس از دوست داشته نشدن!
...این یادداشت ها را برای تو می نویسم...
برچسب : دیدار,دیدار سیر گیتی,دیدار یار,دیدار شد میسر و,دیدار دانشجویان با,دیدار رزاقی,دیدار سیر گیتی تبریز,دیدار شعرا با رهبر, نویسنده : ioriental-ladye بازدید : 124